اختلالات خورد و خوراک ، بی اشتهایی عصبی و روش درمان آن

اختلالات خوردن یکی از مشکلات روانشناختی جدی است که شامل عادات غذایی مختل‌ شده می‌باشد. های فن تک در این مقاله به تشخیصِ به موقع و استفاده بهترین شیوه درمان برای بیماری میپردازد.

اختلال بی اشتهایی عصبی( anorexia nervosa)
آنورکسیا نروزا، سندرمی است که سه معیار به عنوان مشخصه اصلی دارد. اولین آنها عامل رفتاری، گرسنگی خود خواسته به میزان بسیار زیاد است. دومین معیار، عامل روانی است، سایق یا انگیزه بی مهار برای لاغر شدن و لاغر ماندن، یا ترس مرضی از چاقی. سومین معیار، عامل فیزیولوژیک یا سمپتوم های فیزیولوژیک است، حضور علایم ناشی از گرسنگی.
آنورکسیا نروزا معمولا، اما نه همیشه، با مختل شدن بادی ایمیج( تصویر بدنی) همراه است. بادی ایمیج این افراد باعث میشود آنها به طرز به شدت ناراحت کنندهای احساس کنند چاق یا گنده هستند با آنکه گرسنگی شدید کشیده اند و سوتغذیه دارند. تحریف بادی ایمیج( ادراک مختل فرد از بدن خود) موضوعی ناراحت کننده است اما سمپتوم قطعی نیست، در بعضی افراد مشاهده نمیشود، و برای دیاگنوز شدن اختلال بی اشتهایی عصبی ضروری نیست. تقربیا نیمی از افراد آنورکسیا نروزا با کاهش دادن شدید مقدار غذای مصرفی میتوانند از وزن خود بکاهند. نیم دیگر این بیماران علاوه بر رژیم گرفتن، به طور مرتب به پرخوری مرضی و متعاقب آن، تصفیه می پردازند. بعضی بیماران، به طور روتین، بعد از خوردن مقادیر اندک غذا به تصفیه می پردازند.
آنورکسیا نروزا، در زنان بسیار شایع تر از مردان است و معمولا در نوجوانی شروع می¬شود. یکی از فرضیه ها درباره زنان و علل روانشناختی پشت پرده آنورکسیا نروزا، به مناقشاتی می¬پردازد که در حول و حوش عبور زنان از دوران دختری به دوران زنانگی روی می¬دهند. مسایل روانشناختی مرتبط با احساس درمانگی و دشواری در ایجاد و استقرار خودمختاری نیز به عنوان عوامل سهیم در ایجاد این اختلال مطرح شده اند.

photo 2018 04 07 11 29 27

معیارهای اساسی و لازم در تشخیص اختلال بی اشتهایی عصبی

  1. فرد از خوردن غذای مناسب و در نتیجه، کسب انرژی لازم خودداری می کند و این موضوع به کاهش وزن شدید (از لحاظ سنی، جنسی، مسیر رشدی، و سلامت جسمی) منجر می شود. منظور از کاهش وزن شدید (لاغری شدید یا کاهش وزن چشمگیر) این است که وزن فرد بزرگسال از حداقل وزن معمول، یا وزن کودک یا نوجوان از حداقل وزنی که برای سن او انتظار می رود، کمتر است.
  2. فرد از افزایش وزن یا چاق شدن به شدت می ترسد، یا به طور دائم رفتارهایی پیش می گیرد که مانع افزایش وزن می شوند، حتی زمانی که کمبود وزن چشمگیر دارد.
  3. از وزن بدن یا شکل اندام خود برداشت غلط دارد، ارزشی که برای خودش قایل می شود بیش از حد و به طور غیرمنطقی تحت تأثیر وزن بدن یا شکل اندامش است. و با این که کمبود وزن دارد، قبول نمی کند که این کمبود وزن برای سلامتش جداً ضرر دارد.

درمان اختلال خوردن یا بی اشتهایی

سبب شناسی( etiology)
دلیل اصلی بی اشتهایی عصبی مشخص نیست. درست مانند بسیاری از بیماری ها ترکیبی از شاخص های بیولوژیکی، فیزیولوژیکی و محیطی است.

1- دلایل بیولوژیکی
با اینکه هنوز مشخص نیست کدام ژن موثر است اما ممکن است تغییرات ژنتیکی سبب شود فرد در خطر ابتلا به بی اشتهایی عصبی قرار بگیرد. برخی افراد ممکن است گرایش ژنتیکی به سمت کمال گرایی، حساس بودن و پشت کار داشته باشند. همه این موارد با بی اشتهایی عصبی در ارتباط هستند.

2 دلایل فیزیولوژیکی
برخی افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی ممکن است دچار وسواس فکری باشند که مجبورند رژیم های غذایی بسیار سخت را بگیرند و یا با وجود گرسنگی غذا نخورند. ممکن است این افراد گرایش شدیدی به کمال گرایی داشته باشند که سبب می شود فکر کنند هرگز به اندازه لاغر نیستند. همچنین ممکن است دچار سطح بالایی از اضطراب باشند در نتیجه خود را درگیر محدودیت در غذا خوردن می کنند تا حس اضطراب کاهش بیابد.

3 دلایل محیطی
فرهنگ مدرن امروزی روی لاغری تاکید دارد. موفقیت و ارزش خود را معادل با لاغر بودن می دانند. فشارِ هم سن و سال ها ممکن است اشتیاق به لاغر بودن را در افراد افزایش دهد.

درمان اختلال بی اشتهایی عصبی ( therapy anorexia nervosa)

  1. بستری ساختن در بیمارستان


هدف اولیه در درمان بی اشتهایی عصبی بازگرداندن وضعیت تغذیه ای بیمار به حالت طبیعی است. کم آبی بدن، گرسنگی و عدم تعادل الکترولیتی ممکن است موجب اختلال جدی در تندرستی و در برخی موارد مرگ شود. به طور کلی توصیه می شود بیماران مبتلا به بی اشتهایی عصبی که وزنشان ۲۰ درصد کم تر از وزن مورد انتظار بر حسب قد آنهاست در برنامه های بستری قرار گیرند و بیمارانی که وزنشان ۳۰ درصد کمتر از وزن مورد انتظار است نیازمند بستری در بخش روانی برای ۲ تا ۶ ماه هستند. برنامه های روان پزشکی بیمارستانی برای بیماران مبتلا به بی اشتهایی عصبی عموماً شامل ترکیبی از مدارای رفتاری، روان درمانی انفرادی، درمان و آموزش خانوادگی و در برخی موارد داروهای روانگردان است. اکثر بیماران علاقه ای به درمان روانپزشکی ندارند و حتی در مقابل آن مقاومت می ورزند. و غالباً دوستان و بستگان را نگران حال بیماران هستند. بر خلاف میل خودشان آن را به مطب پزشک می آورند. تأکید بر فواید درمان نظیر رفع بی خوابی و علائم افسردگی ممکن است در قانع کردن بیمار برای بستری شدن داوطلبانه موثر باشد.
در طی اداره کلی مبتلا به بی اشتهایی عصبی در جریان یک برنامه درمانی در بیمارستان نکات زیر باید در نظر گرفت: بیمار باید هر روز پس از تخلیه مثانه وزن شود ـ میزان دریافت روزانه مایعات و حجم ادرار ثبت گردد ـ از استفراغ عمدی بیمار جلوگیری شود ـ اگر اسهال روی داد به معنی آن است که بیمار مخفیانه مسهل مصرف کرده است. پس از ترخیص از بیمارستان معمولاً لازم است کنترل سرپایی ادامه یابد.

  1. روان درمانی ( شناختی- رفتاری)


اصول درمان شناختی و رفتاری را می توان هم به صورت سرپایی و هم در شرایط بستری به کار برد. کنترل ، یکی از اجزای اسایی درمان شناختی ـ رفتاری است. به بیماران یاد داده می شود که بر مصرف غذای خود، احساسات و هیجاناتشان، رفتارهای پرخوری و پاکسازی و مشکلاتشان در روابط بین فردی کنترل کنند. بیماران می آموزند که ساختارهای شناختی خود را تجدید کنند تا افکارشان مشخص شده و باورهای محوری خود را به چالش بکشند. حل مسئله روش اختصاصی است که به وسیله آن بیمار یاد می گیرد چگونه فکر کند و راهکارهایی را برای مدارا با مشکلات مربوط به غذا و مشکلات بین فردی ابداع نماید.

  1. خانواده درمانی


تحلیل خانوادگی در مورد تمام بیماران مبتلا به بی اشتهایی عصبی که با خانواده خود زندگی می کنند ضروری است. در برخی موارد خانواده درمانی ممکن نیست ولی می توان مسائلی نظیر روابط خانوادگی را در درمان انفرادی مورد بررسی قرار داد. گاهی اوقات جلسات مشاوره کوتاه مدت با اعضای نزدیک خانواده تنهاچیزی است که برای خانواده درمانی لازم است. مبتلایان به بی اشتهایی عصبی که کمتر از ۱۸ سال سن داشتند از خانواده درمانی سود بردند ولی بیمارانی که بیشتر از ۱۸ سال داشتند از خانواده درمانی کمتر از سایر روش های درمان نتیجه گرفته اند.


امیدواریم این مقاله کمکی هرچند کوچک برای آگاهی شما بوده باشد، دیدگاه خود را با های فن تک به اشتراک بگذارید.


چاپ