عملکرد ذهن وبدن درایجاد عادتهای جدید

ذهن بر دنیای بیرون تاثیر می گذارد و تاثیر واقعی و قابل اندازه گیری در زندگی دارد . اندیشه های ما می توانند واقعیت ما را بسازند وبر رویدادهای بزرگ تاثیر بگذارند و زندگی را دچار تغییرات کنند .

اگر مرتب بافکر و احساسات خود سر بزنید همان واقعیت قبلی را خواهید افرید. اگر می خواهید چیزهای متفاوتی خلق کنید باید طرز فکر و احساس هر روزتان را عوض کنید . در غیر اینصورت با تکرار همان اندیشه و احساس قبلی که دیروز داشته اید همان شرایط قبل را در زندگی خود خواهید افرید . و با همان احساسات همان فکر را خواهید کرد . برای تغییر باید بزرگتر از محیط ، بدن ، و زمان خود باشید . وقتی به طور مداوم وپیوسته به صورت هشیار و ناهشیار در حال فکر کردن به مشکلاتتان هستید در واقع باعث افرینش همان مشکلات خواهید شد . برای ترک عادت خود بودن باید بزرگتر از شرایط زندگی، فکر کنید . بزرگتر از آن احساساتی باشید که در بدنتان ذخیره کرده اید .

anterior cingulate cortex

اگر می خواهید تغییر کنید باید در فکر خود یک خودآرمانی داشته باشید، الگویی که بتوانید از آن تقلید کنید .خاطرات ما محیط درونی ما را تشکیل می دهند .
مغز نقطه آغاز افکار واندیشه های ماست . نظرات کنونی عصب شناسی خاطر نشان می کند که مغز بازتاب همان چیزهایی است که ما در محیط ما می شناسیم . چه بصورت شناخت چه به صورت تجربه همگی در ذهن ما ذخیره می شوند . بنابراین تمام تجربیات شخصی ما با افراد و چیزها در مکان ها و زمان ها عینا در شبکه های نورونی (سلول عصبی )تشکیل دهنده مغز بازتاب پیدا می کنند . افکار واحساسات درونی شما دقیقا با زندگی شخصیتان یکسان و برابر هستند. زیرا این واقعیت بیرونی شماست که با تمام مشکلات و مسایل و شرایط خاص آن ، بر طرز فکر واحساس شما در واقعیت درونی تان اثر می گذارد. عصب شناسی نشان داده است که ما می توانیم مغز خود و در نتیجه رفتارها ،نگرش ها و باورهای خود را نیز فقط با افکار متفاوت تغییر دهیم . بدون اینکه چیزی را در محیط مان عوض کنیم و تنها با استفاده از فراخوانی ذهنی

ghodrat zehn

(تصور مکرر انجام عملی یک فعالیت )مدارهای مغزی ما می توانند دوباره خود را سازمان دهی کنند تا اهداف مارا بازتاب دهند . ما می توانیم افکارمان را انقدر واقعی کنیم که مغزمان تغییر کند . اگر واقعا تمرکز داشته باشیم مغزمان تفاوت بین دنیای درونی ذهن و تجربه ی دنیای بیرونی را نمی داند، پس افکارمان می تواند به تجربیات ما تبدیل شود . چه مهارتی را بصورت فیزیکی یاد بگیریم و چه بصورت ذهنی . چهار مولفه وجود دارد که همه ی ما برای تغییر ذهن مان از ان استفاده می کنیم .
یادگیری دانش ، یادگیری با کار عملی ، توجه کردن ، تکرار .
یادگیری یعنی ایجاد پیوندهای سیناپسی ، کار عملی بدن را درگیر یک تجربه جدید می کندو در نتیجه به غنای مغز کمک می کند . اگر ما در مرحله توجه باشیم و سپس مهارت مورد نظر را بارها و بارها تکرارکنیم . مغزمان تغییر می کند . به خاطر بزرگ بودن قشر پیشانی، مغز انسان و توانایی منحصر به فرد ما در واقعی کردن اندیشه ها ، .
قسمت پیشانی مغز می تواند صدای محیط بیرونی را کم کند به طوری که هیچ چیزی به جز یک فکر واحد در مغز در حال پردازش نباشد . این نوع پردازش درونی به ما اجازه می دهد که آنقدر در تصویر پردزی های ذهنی خود درگیر شویم که مغزمان بدون اینکه رویدادهای واقعیرا تجربه کرده باشد سیم کشی خود را تغییر دهد . اگر ارمان والایی را یا تمرکز مداوم در خود پرورش دهیم می توانیم ذهن مان را مستقل از محیط تغییر دهیم . انگاه مغزمان جلوترازمحیط خواهد بود . در واقع ما می توانیم با تفکر متفاوت مغزمان را تغییر دهیم با بیرون امدن از گذشته می توانیم نگرش خود را به آینده معطوف کنیم . به این فکر کنید که چه میزان از انرژی شما در احساس گناه و قضاوت، دلهره و یا ترسی که نسبت به افراد و تجربیات گذشته دارید به دام افتاده است. تصور کنید اگر این انرژی ازاد شود چه نتایجی نصیبتان می شود؟ از خود بپرسید تا چه حدی به انرژی تجربیات گذشته ام چنگ زده ام؟(به شکل احساسات محدود )
این احساسات تا چه اندازه هویت گذشته را تقویت کرده و مرا ا به شرایط کنونی ام وابسته می کند ؟ایا می توانم با استفاده از همین انرژی به حالتی متعالی برسم و سپس در ان حالت ، نتایج جدیدی و متفاوتی بیافرینم ؟ مراقبه به شما کمک می کند که بعضی از این لایه ها را بردارید و برخی از نقاب هایی که بر صورت داشته اید کنار بزنید .
این دو مورد جریان هوش متعالی درون شمارا مسدود کرده بودند در نتیجه ی حذف این لایه ها شما به شفافیت خواهید رسید . شناخت زمانی حاصل می شود که ظاهرتان با واقعیت شما یکسان شود . اگر اینطور زندگی کنید حالت شکرگزاری و شادی متعالی را تجربه خواهید کرد .
اگر پوشش ها را که جریان هوش کیهانی درون شما را مسدود کرده اند را کنار بزنید بیشتر شبیه آینده تان می شوید . شما مهربان تر سخاوتمندتر اگاه تر با اراده تر می شوید . زیرا شکاف وجودی شما پر می شود .

ghodratdaroni

در پایان خوب است بدانیم که قدرت درونی ما فراتر از تصورماست و افکار وباورهای ما تاثیرعمیقی بر دنیای مان می گذارد و واگر به این اصل اعتقاد داشته باشیم حتی یک روزهم در مسیر رسیدن به خواسته هایمان کوتاهی نمی کنیم . تمام امور مادی از میدان نامریی ورای مکان و زمان شناخت می گیرند . و اگر در این دنیای غیر مادی بذر ی بکارید به مرور زمان این بذر به ثمر خواهد نشست . اگر بتوانیم رویای خود را در درون به صورت ذهنی و عاطفی تجربه کنیم ان گاه این رویا در بیرون ما جوانه خواهد زد واین یک قانون است
. به این امید که باشکستن و گذشتن از افکار کهنه و ناکارامد بتوانیم دنیای جدید و زیبایی را برای خود مجسم کرده و بوجود بیاوریم .

های فن تک از شما دعوت می کند نظرات خود را در مورد این مقاله به اشتراک بگذارید.


چاپ